جدول جو
جدول جو

معنی به پشت - جستجوی لغت در جدول جو

به پشت
از مراتع لنگای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دو تن که به پشتیبانی هم کاری انجام بدهند یا از یکدیگر پشتیبانی کنند، یار، مددکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب پشت
تصویر آب پشت
آبی که از غدد تناسلی مرد هنگام جماع یا استمنا خارج می شود، منی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سه پخت
تصویر سه پخت
سه مرتبه پخته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهداشت
تصویر بهداشت
مجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی
بهداشت روانی: در پزشکی بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس پشت
تصویر پس پشت
پشت سر، عقب سر، دنبال
فرهنگ فارسی عمید
(بَ پَ)
یکی از دهستانهای چهارگانه شهرستان سراوان در جنوب شرقی سراوان و محدود است از شمال به دهستانهای کوهک و اسفندک، از شرق و جنوب به مرز پاکستان، از غرب به بخش سیب سواران. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، ذرت، خرما و لبنیات است. این دهستان از 52 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و جمعیت آن در حدود 5500 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
آنکه دارای پشتی فراخ و عریض است: سخت پای و ضخم ران و راست دست و گرد سم تیز گوش و پهن پشت و نرم چرم و خرد موی. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
دو یا چند تن که به پشتیبانی هم کاری را از پیش برند یااز یکدیگر حمایت کنند یار یاور: نه هم پشتی که پشتم گرم دارد نه بختی کزغریبان شرم دارم. (گنجینه گنجوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نه طشت
تصویر نه طشت
نه تشت گواژ نه سپهر نه فلک نه آسمان: (گر بیک ره گشت این نه طشت گم قطره ای در هشت دریا گشت گم) (منطق الطیر. چا. دکتر گوهرین. 201)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوه پشت
تصویر کوه پشت
قوی پشت
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که با فاصله از افراد نوع خود روییده باشد مقابل پر پشت: موی کم پشت، کم مایه مقابل پر پشت، قلم مویی که نوک آن بلند باشد قلم نیزه یی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس پشت
تصویر پس پشت
عقب، دنبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به جهت
تصویر به جهت
برای، به شوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به شدت
تصویر به شدت
بنهایت وزیاده از حد به سختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به قوت
تصویر به قوت
به نیرو به خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهداشت
تصویر بهداشت
حفظ صحت، تندرستی، وسیله های نگهداری سلامت
فرهنگ لغت هوشیار
که نزدیک هم روییده باشد انبوه فراوان متراکم مقابل کم پشت: موی پر پشت. یا باران پرپشت. که بسیار و فراوان بارد، پر مایه مقابل کم پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب پشت
تصویر آب پشت
آبی که از غدد تناسلی مرد در موقع جماع بیرون آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب پشت
تصویر آب پشت
((بِ پُ))
منی، آب مرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهداشت
تصویر بهداشت
((بِ))
حفظ تندرستی و سلامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سه پلشت
تصویر سه پلشت
((~. پِ لِ))
حالتی در قاب بازی که گودی همه قاب ها به سوی بالا باشد، وضع بسیار ناخوشایند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم پشت
تصویر هم پشت
((~. پُ))
متحد، پشتیبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از به علت
تصویر به علت
از برای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از به مدت
تصویر به مدت
برای زمانی برابر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از به پاس
تصویر به پاس
به احترام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از به دست
تصویر به دست
توسط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از به شدت
تصویر به شدت
Acutely, Deeply, Direly, Harshly, Sorely, Strongly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بهداشت
تصویر بهداشت
Sanitation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پگاه، بامدادان، وقتی که هنوز شبنم شبانگاهان بر روی گیاهان
فرهنگ گویش مازندرانی
گره خوردن کار و به تعویق افتادن آن به هر دلیلی، امروز و
فرهنگ گویش مازندرانی
زیر و زبر بالا و پایین، زیر و رو
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در منطقه ی میخ ساز نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از به شدت
تصویر به شدت
остро , глубоко , крайне , строго , сильно , высоко
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بهداشت
تصویر بهداشت
одинаковость
دیکشنری فارسی به روسی